معنی طرد شده - جستجوی لغت در جدول جو
طرد شده
رانده شده، رانده
ادامه...
رانده شده، رانده
تصویر طرد شده
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر درد زده
درد زده
دارای درد دردمند، مریض علیل
ادامه...
دارای درد دردمند، مریض علیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کرخ شده
کرخ شده
سست و بیحس گشته خدر: (اعصاب کرخ شده وی در جستجو تاز یانه است، {بخواب رفته (عضو بدن و غیره)
ادامه...
سست و بیحس گشته خدر: (اعصاب کرخ شده وی در جستجو تاز یانه است، {بخواب رفته (عضو بدن و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر طرا شنه
طرا شنه
چدروای زال (عشبه العجوز) از گیاهان
ادامه...
چدروای زال (عشبه العجوز) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر طرف شدن
طرف شدن
مقابل و حریف شدن
ادامه...
مقابل و حریف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سرد شدن
نقصان حرارت یافتن فاقد گرما شدن، مقابل گرم شدن، از کاری دلزده شدن ملول گشتن، مردن
ادامه...
نقصان حرارت یافتن فاقد گرما شدن، مقابل گرم شدن، از کاری دلزده شدن ملول گشتن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترد شدن
ترد شدن
لطیف و نرم شدن
ادامه...
لطیف و نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خرد شدن
خرد شدن
ریزه ریزه شدن
ادامه...
ریزه ریزه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زرد شدن
زرد شدن
رنگ زرد گرفتن اصفرار. یا زرد شدن خورشید غروب آفتاب
ادامه...
رنگ زرد گرفتن اصفرار. یا زرد شدن خورشید غروب آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر طرف شدن
طرف شدن
((~. شُ دَ))
روبرو شدن، مواجه شدن
ادامه...
روبرو شدن، مواجه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرد شدن
سرد شدن
((~. شُ دَ))
مردن، ناامید شدن
ادامه...
مردن، ناامید شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر یاد شده
یاد شده
مذکور
ادامه...
مذکور
فرهنگ واژه فارسی سره
طرد شدن
مطرود گشتن، رانده شدن، تبعید شدن، نفی بلد شدن، حذف شدن، کنار گذاشته شدن
ادامه...
مطرود گشتن، رانده شدن، تبعید شدن، نفی بلد شدن، حذف شدن، کنار گذاشته شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
مرفوضً
ادامه...
مَرْفُوضً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
Disproved
ادامه...
Disproved
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
réfuté
ادامه...
réfuté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
опровергнутый
ادامه...
опровергнутый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
widerlegt
ادامه...
widerlegt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
спростований
ادامه...
спростований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
obalony
ادامه...
obalony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
被驳斥的
ادامه...
被驳斥的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
refutado
ادامه...
refutado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
confutato
ادامه...
confutato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
refutado
ادامه...
refutado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
weerlegd
ادامه...
weerlegd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
खंडित
ادامه...
खंडित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
جھوٹا ثابت کیا گیا
ادامه...
جھوٹا ثابت کیا گیا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
খণ্ডন করা
ادامه...
খণ্ডন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
ถูกโต้แย้ง
ادامه...
ถูกโต้แย้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
kufutiliwa mbali
ادامه...
kufutiliwa mbali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
çürütülmüş
ادامه...
çürütülmüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
反証された
ادامه...
反証された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
מוכח כלא נכון
ادامه...
מוכח כלא נכון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
terbantahkan
ادامه...
terbantahkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر رد شده
رد شده
رَد شُدِه
반박된
ادامه...
반박된
دیکشنری فارسی به کره ای